نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار، گروه آموزشی علوم تربیتی، دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایران
2 دانش آموخته کارشناسی ارشد علوم تربیتی، دانشگاه فرهنگیان، ایران
چکیده
تازه های تحقیق
نتایج تحقیق بهطور کلی نشان داد که آموزش فلسفه به دانشآموزان تأثیر مثبتی بر مدیریت استرس و مدیریت احساس دانشآموزان داشته است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که آموزش فلسفه به کودکان باعث افزایش مهارت زندگی در بعد مدیریت استرس و مدیریت احساس در دانشآموزان پایه پنجم ابتدایی شده است.
مهمترین دوره هر نظام آموزشی در جهان، دوره ابتدایی است که در رشد، تربیت و تکوین شخصیت کودکان تأثیر به سزایی دارد. دانشآموزان دوره ابتدایی به لحاظ عاطفی، جسمانی و روانی در مرحله رشد قرار دارند و لازم است معلمین و والدین با شناخت ویژگیهای مختلف دانشآموزان این دوره سنی، درصدد رفع هرچه بهتر نیازهای مختلف آنها باشند.
آموزش فلسفه و تفکر فلسفی به کودک میآموزد که عقاید خود و دیگران را به چالش کشیده و بهراحتی اسیر افکار و باورهای خرافه گونه نشود، افکارش را بازبینی و کنترل کند، نگرانیهای بیجا در مورد افکارش نداشته باشد و قادر شود افکار منفی و مزاحم را از خویش دور کند
آموزش فلسفه برای کودکان درصدد است تا از همان اوایل کودکی مهارتهایی را به کودکان بیاموزد تا تواناییهای خود را بشناسند و با به کارگیری آنها، محیطی بهتر برای زندگی حال و آینده خود بسازند.
نظام آموزشی باید روشهای گوناگون فلسفه و فلسفهورزی را در برنامه درسی و محتوای آموزشی کودکان زمینهسازی و آموزش فلسفه به کودکان را در مدارس گسترش دهد. در واقع فلسفیدن و فلسفهورزی، بهعنوان روشی برای پرورش قوه فکر، اندیشه و ذوق به کودکان کمک میکند با ذهنی بازتر و با استدلالهای منطقی، دنیای ناشناخته خود را تحلیل و تفسیر کنند.
افرادی که از ویژگیهای تفکر فلسفی نظیر تعمق اندیشه، جامعیت فکر و انعطافپذیری برخوردار باشند، بهتر از دیگران میتوانند هدفهای زندگی خود را مشخص کنند. وقتی هدفها به خوبی مشخص شد و فرد نسبت به خود و آیندهاش شناخت پیدا کرد، میتواند بهخوبی تصمیمگیری کند و امور خود را طبق برنامه پیش ببرد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
The present study was conducted with the aim of investigating the effect of philosophy education for children on life skills (stress management and emotion management) in fifth- grade male students. This study was a semi-experimental study in terms of its practical purpose and design in the form of pre-test-post-test with a control group. The statistical population included all fifth grade male students of Zarindasht schools in the academic year of 1401-1402 in the number of 1000 people. Using the multi-stage cluster sampling method, an elementary school was selected, and 60 of its students were randomly assigned to two experimental (30 people) and control (30 people) groups. The tools of data collection in this research were two standard stress management questionnaire (Kobin et al., 1990) as well as emotion control one by Williams et al. (1997). Descriptive and inferential statistics (covariance analysis method) were used to analyze the data. The findings show that teaching philosophy to students has a positive effect on stress and emotion management. Therefore, it can be concluded that teaching philosophy to children has increased life skills in terms of stress management and emotion management in fifth-grade elementary students. Considering the positive effect of teaching philosophy to elementary school students in the direction of stress and emotion management as two basic life skills, it is suggested to design and use stories with the theme and method of teaching philosophy in educational programs in the field of lesson planning in relation to the curriculum content of elementary schools
کلیدواژهها [English]